قبل از آنكه به نظريات فقها و نظريه پردازان گذشته و حال درباره اشتغال زنان بپردازيم و دلايل آنها را مورد نقد و بررسي قرار دهيم، اشاره اي به تفاوتهاي طبيعي زن و مرد مي كنيم.
آفرينش زن از نگاه قرآن كريم: در زمينه آفرينش زن در سوره نساء خداوند مي فرمايد:
«خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها[i]...»
«شما را از نفس واحدي خلق نمود و زوج او را از او پديد آورد.»
در آيه فوق مراد از «نفس واحده» آدم و مراد از «زوجها» حضرت حوا (عليها السلام) است كه پدر و مادر نسل انسانند.[ii]
بدين معني كه خداوند حضرت حوا را از جنس و نوع حضرت آدم آفريد يا به تعبير ديگر، مراد اين است كه گل آدم و حوا يكي است.
اما در تفسير كلمه «منها» بايد گفت، مفسران معتقدند، كه مراد از آن «من جنسها» است
مرد تقريباً از زن درشت اندام تر و بلند قدتر و صدايش كلفت تر و خشن تر است، رشد بدني مرد از زن سريع تر است حتي برخي معتقدند كه جنين پسر سريع تر از جنين دختر رشد مي كند. رشد عضلاني مرد و نيروي بدني او از زن بيش تر است. اما زن در مقابل بسياري از بيماري ها از مرد مقاوم تر است، دختر زودتر از پسر به سخن مي آيد و زودتر به مرحله بلوغ مي رسد. مغز مرد تقريباً از مغز زن بزرگتر است، ولي با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن، مغز زن از مغز مرد، بزرگ تر است، ريه مرد قدرت دم و بازدم بيش تري دارد، ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سريع تر است و تفاوت هاي عميق و دقيق تري كه روز به روز با پيشرفت علم، آشكارتر مي گردد.[iv]
زن و مرد از لحاظ رواني نيز خصوصيات متفاوتي دارند، مثلاً زن سريع تر از مرد تحت تأثير احساسات خويش قرار مي گيرد. و به تعبير استاد شهيد مرتضي مطهري احساساتش صلح جويانه تر از مرد است؛ زن از توسل به خشونت درباره ديگران و خود پرهيز مي كند و به همين دليل ميزان خودكشي در زنان كمتر از مردان است. احساسات در زن مادرانه است و اين احساسات از دوران كودكي در او پديدار مي گردد، علاقه زن به خانواده و توجه ناخودآگاه او به اهميت كانون خانوادگي بيش از مرد است؛ زن در علوم استدلالي و مسائل خشك عقلاني به پاي مرد نمي رسد. ولي در ادبيات و نقاشي و ساير مسائل كه با ذوق و احساسات مربوط است دست كمي از مرد ندارد، مرد بيش تر از زن قدرت كتمان رازها را دارد. به طور كلي مي توان گفت: بارزترين اين تفاوت ها به صورت عواطف و احساسات شديد در زن و احياناً غلبه آن بر عقل، (و نه به رغم برخي، نقصان عقل) و غلبه تعقل بر احساسات در مرد نمايان مي شود، كه با وظايفي كه هركدام در نظام آفرينش به عهده دارند متناسب است. و ناگفته پيدا است كه زن به خاطر داشتن نقش همسري و نقش خطير مادري، نيازمند عاطفه و احساسات بيش تري است، حال آن كه مرد براي مبارزه با تحصيل معاش و يافتن راه غلبه بر مشكلات، بيش تر به تفكر و تعقل نياز دارد كه رقت احساس در اين ميان كارساز نيست و به تعبير مرحوم علامه طباطبايي، تجهيز مرد به نيروي تعقل و دفاع و تجهيز زن به عواطف و احساسات شيوه اي متعادل است. و به اين ترتيب، دو كفه ترازوي زندگي در جامعه، كه مركب از مرد و زن است، متعادل شده است.[v]
در نتيجه زن صرفنظر از تفاوت جسمي و رواني خود با مرد، خلقي مستقل از مرد دارد و در اصل آفرينش و گوهر وجودي اش، هيچ تفاوتي با مرد ندارد. تفاوت هاي جسمي و رواني ميان زن و مرد، موجب تفاوت در مسئوليت هاي آنان شده و به تبع آن، تفاوت حقوق آنان را نيز به دنبال خواهد داشت، كه اگر وجود تفاوتهاي طبيعي ميان زن و مرد را قبول داشته باشيم و تفاوت مسئوليت ها و حقوق زن و مرد در قرآن كريم را از همين زاويه بنگريم، تمام شبهات درباره ي اين مسائل برطرف خواهد شد و مشخص مي شود كه قرآن كريم، هيچ گونه تبعيض بين زن و مرد قائل نشده است.[vi]
از ديدگاه اسلام، تفاوت هاي زن و مرد «تناسب» است، نه «نقص» و «كمال». قانون خلقت خواسته است با اين تفاوت ها تناسب بيشتري ميان زن و مرد كه قطعاً براي زندگي مشترك ساخته شده اند (و مجرد زيستن، انحراف از قانون خلقت است)، به وجود آورد.[vii]
موضوع كار كردن زن مسلمان در بيرون از خانه، باعث اختلاف نظر، ميان علماي اهل سنت و علماي شيعي است و هريك از اين فقها، دليل و سببهايي را براي نظر خود مطرح مي كنند.
دين اسلام به هنگام پيدايش، برخي امور را كه در جاهليت بدان عمل مي شد، پذيرفت و بعضي را اصلاح كرده، برخي ديگر را از بين برد و قوانين جديدي را براي سامان دهي زندگي مسلمانان در اجتماع نو ظهور امت اسلام، وضع كرد. اسلام در مورد كار كردن زن، وضع زمان جاهليت را پذيرفت؛ يعني بي آنكه قانون صريحي بنهد، به زن اجازه داد همچنان كار كند، زيرا دين، همان گونه كه حق كار كردن مرد را مسلم و بديهي مي دانست، در مورد زن چنين عقيده اي داشت. در زمان جاهليت، بسته به [فرهنگ] محيط، به زن اجازه كار و فعاليت حرفه اي داده مي شود. زن به فعاليتهاي بزرگ و مهم اقتصادي در جامعه مي پرداخت و در كنار مرد خانواده يا براي ارتزاق [خود و خانواده اش، اگر بيوه يا مطلقه بود] به عنوان يك كارگزار، فعاليت كشاورزي و دامپروري داشت. زنان براي كمك به خانواده يا ارتزاق، به صنايع دستي مشغول بودند و به زن، «صنعت كار» گفته مي شد. وي آنچه را مي بافت، يا مي ريسيد، و هم چنين كره و روغن يا پوست دباغي شده را مي فروخت، زن فعاليت تجاري هم داشت، چه در داخل و محدود، كه در بازارهاي محلي يا عمومي خريد و فروش مي كرد و يا در محل كسب خود كه در طول سال كار مي كرد و محصولات دست سازش را مي فروخت يا كارهاي زنان را كه براي وي كار مي كردند و آنچه را ساخته شده از بازار مي خريد، خريد و فروش مي كرد. از شمار اين زنان «ام منذر بنت قيس» است كه ظاهراً در زمان رسول الله (صلي الله عليه وآله) خرما مي فروخت و «اسماء بنت مخرمة بن جندل» كه عطر فروش بود و از «يمن» عطر وارد مي كرد و در مدينه مي فروخت. برخي از زنان تجارت خارجي مي كردند و ثروتمند بودند. مثل «هند بنت عقبه» و «خديجه بنت خويلد» اولين همسر گرامي پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) . در مقايسه با باقي حرفه ها، تجارت اهميت و موقعيت خاصي داشت و كساني كه بدان مي پرداختند كه شخصيتي قوي داشتند و دور انديش بودند و مي توانستند با مردم روابط و پيوند خوبي داشته باشند. افزون بر اين كارها، زنان در زمينه فكري و ادبي نقش داشتند و كاهن، شاعر، حكيم و مرجع رفع اختلاف بودند.[viii]
اگر كار و فعاليت زنان در زمان اسلام را ادامه وضع زمان جاهليت بدانيم و اگر قرآن آيه صريحي درباره كار كردن زنان نياورده باشد، همچنان كه درباره مردان نياورده آيا مي توانيم بدين سبب بگوييم: كار كردن مرد حرام است؟! اگرچه در قرآن به طور ضمني اشاره به كار كردن زنان شده است. قرآن مَهر را بر مرد شرعاً واجب كرده، ارث بردن زن را پذيرفته و سهم مشخصي از ارث را در هر وضعي براي وي در نظر گرفته است. اين حقوق و اموال، سرمايه اي براي زن است كه بايد آن را توسعه و رشد دهد. قرآن مي پذيرد كه وي قانوناً شايستگي دارد، پيمان ببندد و خريد و فروش و رهن و... كند.[ix]
در سنت- كه از جمله وظايف آن تشريح و تبيين محتواي قرآن است- مطلبي درباره ممنوعيت كار كردن زن نيامده است، بلكه زن را به حضور در فعاليتها و به عهده گرفتن وظايف و مناصبي خواند، كه به مقتضاي جامعه نو پيداي اسلام به وجود آمده بود. در مكه و زمان رسول الله (صلي الله عليه وآله) امور حسبه (مالي) را «سمراء بنت نهيك الا سديه» بر عهده داشت. وي با شلاق، كساني را كه در داد و ستد، غش و فريبكاري مي كردند، مجازات مي كرد. امور حسبه از مهمترين و خطيرترين مناصبي است كه شخص مي تواند در جامعه اسلامي بر عهده گيرد. مسئوليت امر حسبه، حد و مرزي نمي شناسد. از واگذاري اين مسئوليت به زن مي توان ميزان اعتماد بالا تواناييها و شايستگي هاي زن را در پذيرش مسئوليت، در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله) فهميد. در زمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) بسياري از زنان مانند مردان در جنگها حضور فعالي داشتند.[x]
خانم «شيما الصراف» كه قانوندان و پژوهشگر عراقي است، آراي فقها گذشته و حال درباره اشتغال زنان بيان كرده است كه اينجانب مطالعه نموده و بر اين عقيده ام كه خانم شيما الصراف قلمي تند داشته و با زنانه نگري مسأله را مورد بررسي قرار داده است و سخنانش منطقي نيست. به هر حال مطالب ايشان را در اين زمينه براي تحقيق خود لازم و ضروري ندانسته ام. فقط همين را ذكر كنم كه ايشان نظر فقهاي گذشته را چنين گفته اند: كه كار كردن زن را حرام مي دانسته اند و بارداري و شيردهي و نگهداري و تربيت فرزندان و به كارهاي خانه پرداختن را جزو وظايف زنان دانسته اند و اينكه تا وقتي بر شوهر، شرعاً واجب است نفقه بدهد، زن حق كار كردن ندارد و نظر فقهاي كنوني را به رغم توجيهات گوناگون در منع كار زن، تماماً مستند به دلايل و اعتقادات فقهاي پيشين مي داند. و دست كم، به خاطر روابط زناشويي، بيشتر قواعد مكاتب فقهي، صراحت در منع زن از كار دارند، به دليل اينكه شرعاً بر مرد واجب است نفقه بپردازد. يكي از فقيهان بزرگ حنفي مي گويد: «كار زنان موجب فتنه است.» و بيرون رفتن زن از خانه بسته به اجازه ي شوهر است. لذا مي توان از سخنان خانم شيماء الصراف چنين برداشت كرد كه هم فقهاي گذشته و هم حال با كار كردن زنان مخالف هستند ولي با تمام اينها همانطور كه در ابتدا ذكر كرديم قلم نويسنده قلمي تند است و قضاوتي يك طرفه و بدون منطق داشته اند و ايشان چنين وانمود كرده اند كه رأي تمامي فقها چنين است! اما مطلقاً چنين نيست، مثلاً مذهب جعفري (شيعي) نه تنها كار كردن زن را قبول دارد، بلكه فراتر از اين را معتقد است. ما رأي فقيهان شيعي را در بحث اجاره فقط براي نمونه ذكر مي كنيم.
سيد يزدي در عروة الوثقي و سيد حكيم در مستمسك گفته اند: اگر زن براي خدمت در مدت معيني، [تعهد و توان خود را] اجاره دهد و پيش از انقضاي اين مدت، ازدواج كند، اجاره [و تعهد] باطل نمي شود، حتي اگر خدمت، منافي بهره جويي شوهر و حقوق زناشويي باشد. در اين حكم تفاوتي نيست شوهر در هنگام ازدواج، تعهد زن را بداند يا نداند، زيرا دو حق اينجا هست: حق خدمت و حق شوهر. اگر زن بتواند هر دو را انجام دهد، كه خوب، و اگر جمع ميان آن دو ممكن نباشد و تزاحم كنند، حق بيشتر، كه تعهد خدمت است، مقدم است، چون اگر حقوق شرعي مزاحم هم شوند، ترجيح با حق سابق است. بنابراين شوهر حق اعتراض يا فسخ تعهد زن را ندارد و همسر ناشزه محسوب نمي شود. اما اگر پس از ازدواج تعهد خدمت دهد و با حق شوهر منافات داشته باشد، بدون اذن و اجازه شوهر، تعهد خدمت درست نيست. اگر تعهد، با حق شوهر مطلقاً منافات ندارد، مثلاً تعهد قرائت قرآن يا بافتن پيراهن با نخ كاموا يا پشم، را بدهد، اجاره [و تعهد] صحيح است حتي اگر شوهر اذن ندهد.»[xi]
متانت و منطقي بودن و واقع نگري نظر اين فقيهان مشهود است. اينان اگر كاركردن زن، پس از ازدواج را به موافقت شوهر ربط داده اند، به معناي اولويت حضور زن در خانه است. بدون ترديد اين اجتهاد همخوان با واقعيتهاي اجتماع در آن زمان است.
قرآن كريم همچنانكه پيامبران را الگوي مردم معرفي مي نمايد و مي گويد: «لكم في رسول الله اسوة حسنة» زنان برجسته اي همچون «آسيه» همسر فرعون و «مريم» مادر عيسي و اصولاً زنان مؤمنه و پرهيزگار را الگوي همه مردم معرفي مي نمايد.[xii]
در اينجا اين سؤال مطرح است كه در عصر تهاجم فرهنگي خصوصاً تهاجمي كه بر عليه اسلام اصيل از سوي استكبار جهاني به سركردگي آمريكا صورت مي گيرد، زن مسلمان با توجه به حضورش در جامعه، چگونه بايد آرمانهاي ديني و اعتقادي خود را محفوظ نگاهدارد؟ زن مسلمان مي تواند همراه با توسعه تكنولوژي و با الگوبرداري از زنان بزرگي همچون خديجه (سلام الله عليها)، فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، زينب (سلام الله عليها)، سميه و... به جايگاه اجتماعي خود در اين زمان دست يابد مشروط به اينكه:
1. ملاك ارتقا. اجتماعي را برخورداري از اخلاق الهي، انديشمند بودن و استقلال فكري بداند نه بهره مندي صرف از ماديات و داشتن حسن ظاهر و وابستگي هاي نامعقول دنيوي.
2. در اخلاق فردي نيز ارزشهاي الهي همچون ايثار، فداكاري، محبت به همنوع و حفظ حدود الهي همچون عفاف و پاكدامني را در خود پرورش داده به گونه اي كه اين خصلتها ملكه وي شود و در هر شرايطي آنها را بكار گيرد.[xiii]
آسيه همسر فرعون يكي از برجسته ترين چهره هاي تاريخ است كه در آلوده ترين دوران تاريخي سرزمين مصر ظهور خويش را به بهترين وجهي نشان داد. حضرت موسي (عليه السلام) در سايه حمايت هاي اين بانوي بزرگوار توانست مراحل حساس نهضت خويش را طي كند و براي پذيرش رسالت پيامبري آماده شود.[xiv]
تاريخ صدر اسلام آكنده از نقش فعال سياسي زنان است، زناني كه اسوه آنان حضرت فاطمه (سلام الله عليها) مي باشد. تولد حضرت فاطمه (سلام الله عليها) از نقاط درخشان و از معجزات خداوندي بود و جلوه گر اهدافي است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) رسالت آن را بر دوش داشت. فاطمه (سلام الله عليها) درتاريخ اسلام چهره برجسته و شخصيت ارجمندي دارد، البته نه تنها به خاطر اينكه دختر پيامبر، يا همسر علي (عليه السلام) است و نه تنها به خاطر اينكه مادر ائمه اطهار است، بلكه از اين نظر كه او در جايگاه يك زن- آن هم در تاريك ترين دوران تاريخ- كه زن از نازلترين نقش اجتماعي برخوردار بود- رسالتي را به انجام رسانيد و شوري در اجتماع زنان و جامعه بي فروغ آنان برانگيخت. بانويي كه خطبه هاي بليغ او در حمايت از مقام ولايت در تاريخ، جاويد مانده و خطابه هاي پرارزش دخت او، زينب كبري (سلام الله عليها) نيز در دربار ابن زياد و يزيد اثر ماندگار ديگري در تاريخ اسلام گرديده است و در برابر «كاخ سبز» يزيد تداوم خون سرخ برادر مي شود و امروز فرياد ظلم برانداز زينب(سلام الله عليها) در شطّ خون حسين (عليه السلام) جاري و جاودانه بانگ بيداري زمان و آزادگان جهان اسلام است.[xv]
از جمله زنان ره يافته كه راهبر جاهلان گمراه بودند، مي توان از «سفانه» دختر طايي نام برد كه راهنماي برادر خود، عدي مي گردد و سبب مي شود تا برادرش نزد پيامبر (صلي الله عليه وآله) بيايد و دين اسلام را اختيار كند تا آنجا كه عدي از اصحاب خاص و حاميان پرتوان حضرت علي (عليه السلام) در عهد خلافت آن امام همام مي شود.
ام سلمه همسر پيامبر (صلي الله عليه وآله) بالغ بر 378 حديث از پيامبر نقل كرده است. درباره او مي گويد: هرگاه مشغول كاري در خانه بود، چون صداي آن حضرت را مي شنيد، با عجله كار را بر زمين مي گذاشت و با اشتياق فراوان براي شنيدن كلام حضرت مي شتافت.[xvi]
بنابراين زناني كه نقش اساسي در تاريخ اسلام و به تبع آن در پيروزي و تداوم انقلاب اسلامي داشتند با توجه به ميزان تعهد و خدمتشان، در تكامل انسانيت و پرورش انسانها نقش داشته اند. حتي اگر خانه دار بوده باشند. آنان در جامعه داراي ارزش و احترام هستند و همچنين الگو و نمونه- نه تنها براي زنان- بلكه براي مردان نيز مي باشند.
اگر در جامعه اي، توسعه اي ايثار، اصل و محور قرار گرفت، مديريت آن به دست زنان، كه مجري پرورش محبت در جامعه هستند، خواهد بود. به عبارت ديگر، استراتژي اين جامعه به گونه اي مي شود كه كرامت انسان بالا رود و به جاي استكبار، ايثار و به جاي ظلم، محبت بوجود آيد. عوامل اجتماعي كه مي تواند محبت را ايجاد كرده و توسعه دهد، زنان هستند. لذا از اين طرق زنان، هم حضور مستقيم در تكامل خواهند داشت و هم در توليد ايثار، مؤثر خواهند بود.»[xvii]
[i] - نساء (4) آيه 1.
[ii] - محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج4، ص 139؛ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج3 و4، ص 7.
[iii] - محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج4، ص 140؛ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج3 و4، ص 629.
[iv] - مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، چاپ هشتم، زمستان 1367، ص 177 و 205، با تلخيص.
[v] - طاهره نور حسن فقيده، حقوق زن در قرآن و عهدين، فرهنگ گستر، چاپخانه سروش، ص 56.
[vi] - طاهره نور حسن فقيده، حقوق زن در قرآن و عهدين، ص 57، با اندكي تلخيص.
[vii] - مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، ص 169 و 170.
[viii] - شيماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهاي گذشته و حال، مترجم: عبدالله اميني، پيام زن، شماره هشتم، ص23.
[ix] - شيماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهاي گذشته و حال، مترجم: عبدالله اميني، پيام زن، شماره هشتم، ص24.
[x] - همان، ص 25 و 26، با اندكي تلخيص و دخل و تصرف.
[xi] - شيماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهاي گذشته و حال، مترجم: عبدالله اميني، پيام زن، شماره هشتم، ص 23.
[xii] - مريم (19) آيات 11 و 12.
[xiii] - مجموعه مقالات كنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انساني، ناشر: دفتر امور زنان نهاد رياست جمهوري آقاي رفسنجاني، چاپ اول، زمستان 1375، امور فني: مؤسسه دانشگاهي رسام هنر، ص 14 با تلخيص.
[xiv] - مجموعه مقالات كنفرانس نقش زن در خانواده در توسعه انساني، صص 16 و 17 با تلخيص.
[xv] - همان، ص 14 و 15 با تلخيص و اندكي دخل و تصرف؛ بتول محتشمي، نشريه بهار، شماره 3، صص 78 و 79.
[xvi] - مجموعه مقالات كنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انساني، ص 14 و 15 با تلخيص؛ بتول محتشمي، نشريه بهار، شماره 3، ص 78 و 79.
[xvii] - ثريا مكنون، روزنامه صداي عدالت، 10/4/81، شماره 2، ص 8 .